توضیحات
آدم وقت بهار ، وقت عاشقی ، وقتی که با تمام وجود احساس می کنه خوشبخته
دلش می خواد از عابری نشانی طولانی ترین خیابان شهر رو بگیره تا بدون خستگی تمام مسیر و راه بره و با خدای خودش حرف بزنه .
مثلا بگه : ببخش که یادم می ره گاهی جایی که الان هستم ،
حالی که الان دارم ، آدم های اطرافم ، آرزوهای بزرگ سالهای پیش من بود
حرف های پیاده روی های دیروز زندگی من .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.