توضیحات
به او گفتم : فهمیدن اش سخت نیست، کافی ست به دست هایت نگاه کنی، خط دست هایت نسبت به گذشته بیشتر شده اند،
و با هر سال که بزرگتر شده ای خطی بر خط ها اضافه شده است .
کافی ست به گیسوان سیاه ات نگاه کنی که حالا یکی در میان سپید شده اند.
کافیست به خاطرات خیره شوی غبار از آنها سخت پاک می شود … روی به سمت من برگرداند و گفت :
کافیست به دلم نگاه کنی
هنوز با آمدن بهار و سبزی هفت سین هر سال جوان تر می شود …
وقتی اجازه ی حضور در یک بهار دیگر را به من می دهند احساس می کنم یک سال کوچکتر می شوم …
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.